بسیاری بر این باورند گل شاهعباسی از دگرگونی آرایۀ نیلوفری برآمده است. اما آیا این رأی میتواند سیر شکلگیری این آرایه را به روشنی و بدون گسست نشان دهد؟ بهویژه آنکه در چند سدۀ نخست اسلامی، بررسی و تبیین دگردیسیهای آرایۀ نیلوفری و چگونگی شکلگیری اناری اسلامی (شاهعباسی) با ابهام روبهروست. مقالۀ «بررسی پیشینۀ گل اناری در هنر ایران از دوران باستان تا عصر سلجوقی» میکوشد خاستگاه و دگرگونی گلهای اناری اسلامی (شاهعباسی) را با بررسی آرایۀ نخلی (و نه نیلوفری) پی گیرد. به نظر میآید آرایۀ نخلی میتواند پیشینۀ روشنتری به دست دهد ...
چکیده
خاستگاه و سیر دگرگونی آرایۀپرکاربردی مانند اناری اسلامی(شاهعباسی) همواره مورد توجه پژوهشگران داخلی و خارجی بوده است. از تأثیرگذارترین آرا دربارۀ خاستگاه اناری میتوان به نظر آرتور پوپ اشاره کرد که این نقش را امتداد نیلوفر نیمرخ باستانی میداند. اما این نظر چگونگی تحولات نیلوفری را در سدههای نخست اسلامی (پیشاسلجوقی) توضیح نمیدهد و با گسستی پرابهام، روند دگرگونیها را پس از سلجوقیان پی میگیرد. ایدۀ دیگر، مشابه پوپ، اناری را امتداد آرایهای میداند که در زبانها و گویشهای گوناگون، نامهایی مانند نیلوفری، بادبزنی یا کنگری دارد. ایدۀ اخیر نه تنها خلأ سدههای اولیۀ اسلامی را پُر نمیکند بلکه با کنار هم نشاندن نامهای گوناگون، بر ابهام مطلب میافزاید. اما چگونه میتوان خاستگاه اناری و مسیر تغییرات
تاریخی آن را بدون گسست توضیح داد؟ آیا ریشۀ اناری اسلامی، نقشی به جز نیلوفری باستانی است؟ آرایۀ پیشنهادی چگونه گسست تاریخی را برطرف میکند؟ برای رسیدن به پاسخ، تلفیقی از روشهای تاریخی، تحلیلی و توصیفی در نظر بوده است.
بررسی آرایۀ جانشین، بهگونهای موردی و متمرکز بر تحلیل ساختار برگ نخلی صورت گرفته است و در مراحل گوناگون تحقیق، مقایسۀ ساختار برگ نخلی و نیلوفری، بحث را پیش میبرد. مقالۀ پیش رو، تحقیقی کیفی با هدفی بنیادین است و میکوشد خاستگاه و سیر دگرگونی آرایهای پُرکاربرد را در هنر ایران، بی هیچ ابهامی بیان نماید. بر اساس تحلیلهای ساختاری، آرایههای نخلی و نیلوفری به یقین متفاوت از یکدیگرند؛ ساختار اناری اسلامی، تنها به نمونۀ نخلی نزدیک است. شواهد باستانشناسی نشان میدهد نخلیها بهویژه در دورۀ ساسانی با نقش انار تلفیق شدند. از این همنشینی، آرایهای حاصل شد که بر اساس مستندات ارائهشده، در سدههای نخست اسلامی نیز حضوری پررنگ داشته است. بنابراین، نه تنها ظهور آرایۀ شاهعباسی صفوی از راه بررسی دگردیسیهای نخلی اناری، بیگسست امکانپذیر میشود؛ بلکه تحلیلهای ساختاری نیز آن را تأیید میکند.